نوئسبام دیگری

نوئسبام دیگری

سلف پرتره‌های فلیکس نوئسبام

نخستین کلام هر چهره این است: قتل مکن!

– لویناس

فلیکس نوئسبام (44-1904)

فلیکس نوئسبام (44-1904)

PDF

در سال ۱۹۴۴ یک شماره در لیست ورودی‌های یهودی آشویتس ثبت شد XXVI/284. وزیر وقت پروپاگاندای آلمان نازی آن قربانی را به خوبی می‌شناخت. شش سال قبل خودش به ایتالیا سفر کرده بود تا آن مرد نقاش را که آن زمان در مدرسه هنر رم تحصیل می‌کرد، ملاقات کند. وزیر از قربانی دعوت به‌عمل آورده بود تا برای جبران خبط یهودی بودن، به دستگاه تبلیغاتی نازی پیوسته و با هنرش جهان را با عظمت نژاد آریایی آشنا سازد.

البته پاسخ مرد جوان قابل حدس است. کما این‌که سرنوشتش هم. اما آن شش سال پایانی با تجربه‌ی دو سال بازداشت در اردوگاه موقت و چهار سال فرار و زندگی مخفیانه و نهایتاً مرگ در آشویتس سپری شد. اما نقاش جوان فیلیکس نوئسبام که می‌دانست دیگر فرصتی ندارد در این برهه سلف‌پرتره‌هایی کشید که در ظاهر وضعیت یهودیان را به نمایش می‌گذاشتند اما به اتهام‌نامه‌هایی بدل شدند که تا ابدیت روانند.

نقاشی‌های فلیکس نوئسبام در این دوره بیش‌تر سلف پرتره‌ است. تصویر صورت. چهره‌هایی با چشمانی خیره! پرتره‌های نوئسبام مواجهه است. چهره‌های نقاشی او تنها بازنمایی ظاهر نیست – صرف نشان دادن ترس از وضعیت – بل‌که همواره از آن فراتر می‌روند. صورت‌های نوئسبام نخستین و والاترین جلوه‌ی دیگری‌ست. آن تصویر از خودش که صورت هراسناک خواهرزاده‌ش را به صورتش چسبانده تا از او دفاع کند.

(Nussbaum- Fear From (1941

(Nussbaum- Fear From (1941

 تصویری از پرتره‌ی خودش که مجوز اقامتش را بالا گرفته و به پلیس/مخاطب نشان می‌دهد، در حالی‌که ستاره‌ی زردی روی کتش دیده می‌شود. مرد و زنی تکیده میانه‌ی تصویر در صفی طویل به سوی اردوگاه ایستاده و در پس‌زمینه، مرگ تابوت بر دوش از آن‌جا خارج می‌شود.

(Nussbaum- Damned (1941

(Nussbaum: Damned (1941

تصاویر او بیش‌تر از خیابان‌ها، اتمسفر و یا اشیا مؤکد بر صورت‌هاست. برای او وضعیت یعنی انسان. پرتره‌ها در عین حال که حاکی از عظمت چهره‌هاست، پرسش‌گر نیز هست. مواجهه با صورت‌های نوئسبامی یک مواجهه روزمره نیست که درگیر حالت مو یا تغییرهای تصویر آن صورت‌ها شویم بل‌ به مراتب اصیل‌تر از آن است. آن صورت‌ها ما را همواره در آزمونی اخلاقی در ارتباط با “دیگری” قرار می‌دهد. فلیکس نوئسبام از اردوگاه موقت نازی‌ها در بلژیک گریخته و ناگزیر چهارسال در خانه دوستانش پناهنده بود. تصویر او در آن چهارسال نه تنها ساحت مواجهه ایشان در آزمون اخلاقی وضعیت او که آوردگاه انتخاب هر انسانی‌ست که تا امروز به نوئسبام نگریسته است. در قبال مواجه با آن چهره‌ها شما باید انتخاب کنید که موضع‌تان نسبت به دیگری چیست. پرتره‌های او مواجهه با صورت‌هاست.

(Nussbaum - Man with Yellow Star (1943

Nussbaum – Man with Yellow Star

لویناس، دیگری و فلیکس نوئسبام

امانوئل لویناس که او نیز خود یهودی بود در «زمان و دیگری» مواجهه با صورت را بلاواسطه اخلاقی می‌داند. یعنی این مواجهه است که شرط امکان اخلاق را فراهم می‌کند. تا هنگامی که یک من مفرد هستیم به تنهایی خویش محدود می‌شویم اما همین که “نگران دیگری” شدیم و به او عشق ورزیدیم، نامتناهی و بی‌کران شده و به سوی او حرکت می‌کنیم. تا زمانی که دلواپس او هستیم، ذیل این احترام به دیگری اخلاق زنده خواهد بود. “من اخلاقی” حیات دارد. به عقیده لویناس جایگاه ظهور و حصول دیگری چهره است. چهره، صورت نه آن امری‌ست که بشود از آن طفره رفت و نه از آن تجاهل کرد (لویناس ۱۹۸۴) «صورت» سوژه را به سمت خود می‌کشد و هم‌چون معمایی حل ناشدنی باقی می‌ماند. آن‌گاه که دو صورت با یکدیگر مواجه می‌شوند؛ همدیگر را بازمی‌یابند و به واسطه‌ی دریافت هم، دیگری از سایرین متمایز می‌شود آن‌گاه به واسطه‌ی این تمایز نیکی اخلاقی معنا می‌یابد. «تنها شر بی‌چهره است»

Nussbaum- Art in Exile (1943)

Nussbaum- Art in Exile (1943)

از نظر لویناس مسئله‌ی نخست هر چهره حالت عمودی آن است. عریانی موقر اما اجتناب‌ناپذیر خود صورت. فقط در وضعیتی که سوژه با دیگری مواجه شود امکان اخلاق فراهم می‌آید. دیگری شرط وجود اخلاق است. حتا دیگری شرط وجود من است و هیچ چیز در دیگری بیش‌تر از صورت او شکننده نیست. پوست صورت ظریف‌ترین و بی‌حفاظ‌‌ترین عضو آدمی‌ست. چشم‌هایش آزادی را از «من» می‌گیرد. آزادی ‌این‌که من می‌تواند هرکاری کند. صورت در عین‌حال تهی‌دست است. نوعی فقر ذاتی در چهره وجود دارد و تلاش آدمی برای پنهان کردن این فقر با زدن ماسک‌، پوشاندنش با شال‌گردن یا ادا درآوردن، مؤید بی‌حفاظ‌ بودن صورت است. مؤید عریانی و بی‌پناهی. گو تذکار همواره‌ی یک صورت به دیگری این است: به من آسیب نزن یا به نقل از خود لویناس نخستین کلام هر چهره این است: قتل مکن!

نقاشی‌های فلیکس نوئسبام حائز همین مقام‌اند. این مقام از مواجهه با دیگری در صورت. او به خوبی دانسته است که وضعیت ستاره‌زرد‌ها را نه با خیابان‌های مطرود و یا با فرار‌های نیمه‌شبانه نمی‌توان به تصویر کشید. تصویری از خیابانی خلوت فقط تصویری از خیابانی خلوت است اما طنین هراس از خلوتی یک خیابان در صورت مردی که در خود مچاله کلاهش را پایین کشیده مواجهه مستقیم بیننده با یک وضعیت است. وضعیتی که به خیابانی خلوت منجر شده است. او در پرتره‌هایش این فقر، این بی‌پناهی را به تصویر می‌کشد. در بیشتر آثارش این ترکیب‌بندی دیده می‌شود: هر چند در پس‌زمینه فیگور بدن‌هایی‌ دیده می‌شود که تکیده و عریان خم شده‌اند اما در پیش‌زمینه این صورت سوژه‌ی بی‌دفاعی‌ست که هرچند مغموم ولی منفعل نیست.

به عنوان مثال صورت او در نقاشی سلف‌پرتره در کمپ سن‌سپرین (اردوگاه موقت نازی در بلژیک) سه‌رخی‌ست فرو رفته در نوری گرفته، اما نازکی پوست، فشار دندان‌هایی برهم‌ساییده، نیمی از سر که زیر کلاه دفرمه شده و گویی سر از جمجه تهی‌شده به پس‌زمینه‌ی سیاه آسمان پیوسته است. همه تصویری از چهره ای ‌ست که پرسش می‌کند. تصویری از چشمانی که می‌گوید: من متهم می‌کنم.

(Nussbaum - Self Portrait from St, Cyperien Concentration Camp in France (1942

(Nussbaum – Self Portrait from St, Cyperien Concentration Camp in France (1942

در نقاشی‌های او پس‌زمینه، کمپ، ستاره‌زرد‌ها در مرکز توجه نیستند. او «دیگری» را مرکز توجه قرار می‌دهد و به آن ارزشی اخلاقی- وجودی می‌بخشد. در نقاشی‌های نوئسبام آشویتس و نازیسم یک علت نیستند. معلول‌اند. معلول نادیده‌انگاری دیگری است. معلول فربه‌گی «خود یا سوژه» که پیش از این در تفکر اروپایی بیشتر معطوف به خودش بوده است؛ از هایدگر تا هوسرل در شرح و بسط سوژه دیگری را برنشمرده‌اند. پرتره‌های نوئسبام کنایه به این نادیده‌انگاری‌ست. او مجبور شده دیگری را به پیش‌زمینه کشانده شما را با آن مواجهه کند. حتا سلف‌پرتره‌های او هم صرفا بازنمایی از خودش نیست، تصویری از یک «من» نیست. تصویری از صورت یک دیگری‌ست که بییننده‌اش را مجبور به مواجهه با آن می‌کند.

فلیکس نوئسبام در اوت ۱۹۴۴ در آشویتس کشته شد. از او تابلوهایی در خانه دوستانش به جای ماند که سال‌ها بعد به نمایش‌ گذاشته شدند. پرتره‌هایی سرشار از اضطراب و نگرانی‌؛ نگرانی نه از وضعیت، از فقدان دیگری.

Nussbaum- Inquietude (1944)

Nussbaum- Inquietude (1944)

 

نهست ایده اکنون

Leave a Reply